ابتدای ویرانی .....
شعر ، ادبیات ، طنز ، انتقادی و اجتماعی ، داستان های کوتاه و آموزنده ، متن ترانه ها ..... Poetry ، Lyrics of Songs ، Literature ، Irony ، The Community ، Critical & Social

سه شنبه 17 ارديبهشت 1392
ن :

ابتدای ویرانی .....

سلام .....

 

مطلبی که تقدیمتون میشه اوائل بامداد امروز ،

یکی از دوستان برای من فرستاد ،

پس خواندن و نظر دادن از شما :  

 

                   

 

طی سفری که به اصفهان داشتم و در وقت فراغت
 
کنار سی و سه پل نشسته بودم .

نگاهم به دختر بچّهء سه یا چهار سالهء خارجی ای افتاد
 
که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا
 
نگاه می کرد . بقدری چهرهء زیبا و با نمکی داشت که
 
بی اختیار با دست اشاره کردم تا به طرفم بیاید امّا در
 
حالتی از شک و ترس اصلا از جایش تکان نخورد .

دو سه بار دیگر هم تکرار کردم امّا او نیامد . به عادت همیشگی ،

دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمت دخترک گرفتم تا

احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد .

در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود ، به سرعت

به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد .

بچّه آمد و شکلات را گرفت . به پدرش که ایتالیایی بود ، گفتم :

من قصد اذیت او را نداشتم . گفت : می دانم و مطمئنم که تنها

می خواستی با او بازی کنی ، امّا وقتی مشتت را باز می کردی

او متوجه می شد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است . کار تو

باعث می گردید که بچّه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش

به کسی اعتماد نکند .....!!! 
 
 
   
                   
        
 
 
حال ببینید ما با این همه ادعّا و قسم خدا و پیغمبر
 
چگونه عمل میکنیم !؟

پدر می شینه تو خونه جلوی بچّهء کوچک به زنش می گه ، فلانی

اگر زنگ زد ، بگو من نیستم !!!

مامانه به بچّه میگه اگه غذاتو بخوری  برات فلان چیزو میخرم ،

بعد هم انگار نه انگار !!!

بابا به بچّه اش میگه : مامانت اومد یه وقت نکنه بگی من

به مامان بزرگت زنگ زدم !!!
 
بعد این بچه بزرگ می شه میره تو جامعه . معلمش می گه :

چرا مشق ننوشتی ؟ براحتی دروغ می گه که : آقا اجازه ،

خاله مون مرده بود نبودیم !!!

فروشنده می شه مثل آب خوردن جنس بنجل را به دروغ جای

اصلی می فروشه !!!

مهندس می شه بجای دو متر ، یک متر فونداسیون می ریزه !!!

دکتر می شه ، اهمال خودش در عمل جراحی را ایست قلبی

گزارش می کنه !!! تولید کننده محصولات پروتئینی می شه ،

در بهترین حالت گوشت شتر و اسب به خورد خلق الله میده !!!

رییس هواپیمائی می شه سقوط هواپیما بابت نقص فنی رو

پای خلبان مرده می ذاره !!! وارد سیاست می شه سَرِ ملّت

شیره می ماله !!!!! اونم با چه غلظتی

دروغ می شه اوّلین ابزار اون آدم برای دست یافتن به هدف !!!!!
 
دروغ ، فساد و تباهی رو تو جامعه باعث می شه و اعتمادها رو

زایل میکنه . لذت زندگی جمعی و مدنی را از بین میبره .

ظلم و بی عدالتی رو گسترش میده و منشاء بسیاری از 

معضلات اجتماعی می شه .

دروغ ریشه های جامعه رو خشک می کنه و متاسّفانه
 
در تمامی اجزای زندگی ما ، حتّی روان تر از  آب ،

جاری ست و چون سیلی که هر لحظه عظیم تر و خروشان تر

می شه ، در حال نابودی ما ست .....
 

 مادر ، از اولین لحظه ای که بدلیل تنبلی خودش ،

شیشهء شیر خالی رو در دهان نوزاد قرار میده تا اون رو

ساکت کنه ، آموزش دروغ را بهش شروع کرده ....................

 

فرشاد فراز

 

 



نظرات شما عزیزان:

sajad
ساعت12:57---19 ارديبهشت 1392

سلام وبلاگ بسیار خوبی یود به وبلاگ من هم سر بزنید ونظر دهید خوش حال می شوم

باتشکر


دستان سیستان
ساعت11:00---17 ارديبهشت 1392
به نام ایزد دانا و توانا
با سلام و درود فراوان
وبلاگ زیبا و پر محتوایی دارید به شما تبریک میگم و امیدوارم در ادامه موفق و موئید باشید.
خوشحال میشم به منم سر بزنید و افتخار لینک کردنم و در صورت تمایل بدید.
اگه لینکم کردید بهم خبر بدید متقابلا با افتخار لینکتون کنم.
با تشکر
دستان سیستان


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: دروغ , اعتماد , درستی , تربیت فرزندان , "ه, م غروب " , فرشاد فراز , دل درد غروب , ,



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل درد غروب و آدرس deldardeghoroob.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.